سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همدلی بین معلن و دانش آموز

بنابراین سوگیری های اجتماعی می تواند موانع عمده ای را در توسعه روابط با کیفیت دانش آموز و معلم ایجاد کند. چگونه می توانیم مشکل را برطرف کرده و این بی عدالتی اساسی را برطرف کنیم؟

خبر خوب این است که سوگیری های ضمنی نیازی به نحوه رفتار ما ندارند. آنها فقط نشان دهنده واکنش های تکان دهنده ما هستند-نتایجی که ذهن ناخودآگاه ما به آن می رسد قبل از اینکه از ذهن مشورتی و آگاهانه خود برای بررسی این سوال استفاده کنیم.

بنابراین ما می توانیم واکنش های تکان خوردن خود را نادیده بگیریم ، اما باید به طور فعال بر خود نظارت داشته باشیم و تمرین کنیم که واکنش های اولیه خود را زیر سوال ببریم.

بعد چی؟ ما باید همدلی را تمرین کنیم و برای حل سوء رفتار درک شده ، رویکردی سازنده برای حل مشکلات اتخاذ کنیم.

هنگامی که جیسون اوکونوفوا و همکارانش مربیان راهنمایی را راهنمایی کردند تا سیاست های تنبیهی را با همدلی و حل مشکل جایگزین کنند ، روابط دانش آموز و معلم بهبود یافت. و نرخ تعلیق مدارس به نصف کاهش یافت (Okonofua et al 2016a).

استفاده از اصول "فرزندپروری مثبت" در کلاس درس می تواند به اطمینان از این که هر کودک از حمایت مورد نظر خود برخوردار است ، کمک کند.
5. ما باید به معلمان کمک کنیم شکاف فرهنگی را پر کنند

گاهی اوقات دانش آموزان و معلمان از یک پس زمینه فرهنگی هستند. اما اغلب اینطور نیست و این می تواند بر کیفیت ارتباطات تأثیر بگذارد.

به عنوان مثال ، افراد از فرهنگ های مختلف احساسات را به طریقی متفاوت بیان می کنند و می تواند منجر به از دست دادن سیگنال ها شود.

وقتی محققان معلمان مهاجر ترکیه را با معلمان بومی هلندی مقایسه کردند ، دریافتند که معلمان مهاجر ترکیه بیشتر در کودکان مهاجر ترکیه اضطراب و افسردگی را تشخیص می دهند. معلمان بومی هلندی از همین نشانه ها استفاده نکردند (Crijnen و همکاران 2000).

و تفاوت های فرهنگی می تواند بر نحوه استفاده و تفسیر زبان تأثیر بگذارد و منجر به سوء تفاهم اساسی شود.

لیزا دلپیت ، پژوهشگر آموزشی که در سال 1988 در مورد ایالات متحده نوشت ، خاطرنشان کرد که معلمان آمریکایی سفیدپوست که او مشاهده می کرد به صورت دورانی به دانش آموزان خود خطاب می کردند. دستورالعمل های شفاهی به عنوان پیشنهاد یا س questionsال مطرح شد ، مانند "آیا این قیچی متعلق به اینجاست؟"

در مقابل ، دلپیت نوشت ، بسیاری از معلمان سیاه پوست پیام را مستقیماً بیان کردند (به عنوان مثال ، "قیچی را روی آن قفسه بگذار") و تفاوت ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد.

بچه هایی که برای پاسخگویی به دستورات صریح تربیت شده اند ، ممکن است س aال معلم را در مورد آنچه واقعاً بود ، تشخیص نداده باشند - یک فرمان محجبه. کودکانی که به دستورات غیرمستقیم عادت دارند ممکن است زبان ضروری ("این کار را بکن") خشن یا عصبانی تفسیر کرده باشند. در هر صورت ، احتمال سوء تفاهم و مشکل وجود داشت.

بنابراین باید بدانیم که تدریس آنقدرها هم که به نظر می رسد ساده نیست. معلمان باید با مفروضات فرهنگی دانش آموزان خود هماهنگ شوند و والدین باید در مورد سوء تفاهمی که درک می کنند با معلمان ارتباط برقرار کنند. صرف وقت و تلاش برای آگاهی از تفاوت های فرهنگی یک چیز مهم نیست. برای آموزش موفق بسیار مهم است