سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظم و انضباط شخصی دانش آموز

نظم و انضباط شخصی. دانش آموز موفق یاد گرفته است که از زمان استفاده کند و از آن به نحو احسن استفاده کند ، و هر کاری را که باید انجام شود ، در مواقع لازم انجام خواهد داد ، خواه شخص در آن زمان احساس کند یا نکند.
    ابتکار عمل. به طور خلاصه: انجام کارها بدون گفتن. دانش آموز منتظر تکالیفی نیست که در کتاب درسی بخواند ، یا کتابهای مرتبط را جستجو کرده و مطالعه کند تا درک بیشتری پیدا کند. دانش آموز خوب مشکلات یا تمرینات بیشتری را نسبت به وظایف انجام شده انجام می دهد و حتی اگر هیچ کدام به آنها اختصاص داده نشده است ، آنها را انجام می دهد. دانش آموز خوب که در آزمایشگاه علوم کار می کند فقط دستورالعمل ها را دنبال نمی کند (گرچه این یک مهارت مهم است) بلکه به دنبال فرصت هایی برای کشف چیزهای جدید ، آزمایش چیزهای جدید و یافتن روش های بهتر است. هنگامی که فرصتی برای انجام یک پروژه خارج از کلاس پیش می آید ، دانش آموز خوب در فرصتی پیش می رود و حتی نمی پرسد که آیا اعتبار اضافی به دست می آورد یا خیر.
    وسعت علایق. کالج فرصتی عالی برای گسترش علایق شما و کشف چیزهای جدید فراهم می کند. ممکن است دیگر هرگز چنین کتابخانه ای مناسب و جامع ، آزمایشگاه های مجهز و رویدادهای فرهنگی و فعالیتهای دانشگاهی متنوع و ارزان قیمت در اختیار شما نباشد. اگر به دنبال تحصیلات زیادی باشید ، ممکن است خارج از کلاس نیز اتفاق بیفتد. اما اگر خود را محدود به کارهایی کنید که همیشه انجام داده اید و از هر چیز جدید و ناآشنا اجتناب می کنید ، یک فرصت ارزشمند را از دست داده اید.

college students sitting in a circle studying and discussing

 

    ذهن باز ، ذهنی پذیرای بررسی ایده ها و حقایق جدید است. داشتن یک ذهن باز به این معنا نیست که فرد در هر مد جدید روی خط حمله می پرد. توصیف بهتری از یک ذهن باز آن است که مایل است ایده های جدید را بی طرفانه و منطقی تحلیل کند و آنها را به طور عینی در برابر دانش ثابت شده و حقایق موجود مورد سنجش قرار دهد.
    یک عادت ذهنی انتقادی آموزش چیزی فراتر از کسب اطلاعات است. این شامل توانایی به دست آوردن اطلاعات جدید ، ارزیابی انتقادی آن اطلاعات و استفاده صحیح و م effectivelyثر از آن است. با منابع اطلاعاتی زیادی که در اختیار داریم در این عصر رایانه ، ما در اطلاعات غرق شده ایم و در خطر اضافه بار اطلاعات هستیم. اما بسیاری از این اطلاعات تقلبی ، بی ارزش ، ناقص یا کاملاً اشتباه است. این همیشه چنین بوده است. احتمالاً 90 درصد کتابهای هر کتابخانه بدون هیچ گونه آسیبی به دانش بشری از بین می رود. در اینترنت ، این رقم ممکن است تا 99 باشد. اما همیشه نمی توان به راحتی تعیین کرد که چه کتابهایی ارزش نگهداری دارند. افرادی که سعی می کنند چیزی را به ما بفروشند (با ادعای چشمگیر ارزش آن) ، ما را متقاعد می کنند که برخی از ایده های سیاسی یا اجتماعی را بپذیریم ، ما را به دین یا فلسفه تغییر دهند یا ما را متقاعد کنند. مقداری داروی درمانی بیشتر این موارد تحقیر آمیز است. یکی از ارزش های یک آموزش خوب ، توانایی مشاهده ادعاهای دروغین ، ادعاهای بی اساس و فریب های آشکار است. با توجه به این معیار ، تحصیلات تا حد زیادی شکست خورده است ، زیرا بسیاری از افرادی که دارای مدرک دانشگاهی هستند هنوز مکنده دستفروشان روغن مار و ماشین دائمی هستند.
    ادراک. هرچه بیشتر یاد بگیرید ، بیشتر درک می کنید. در صورت لزوم می توانید "بین خطوط بخوانید". دیگر نیازی به بیان همه چیز ندارید ؛ می توانید جزئیات گم شده را پر کنید شما وابسته به نشان دادن نیستید ؛ شما می توانید همه چیز را خودتان حل کنید شما به سرعت متوجه منظور نویسنده یا گوینده می شوید ، بدون اینکه سوء تفسیر کنید. شما یاد می گیرید به جای اینکه بخواهید معنای از پیش تعیین شده خود را تحمیل کنید ، به دنبال معنای موردنظر آنچه می خوانید یا می شنوید باشید. شما می توانید از طریق پیچیدگی به قلب یک موضوع نگاه کنید. شما می توانید در یک بحث جدی ، مهم را از بی اهمیت تشخیص دهید.
    عینی بودن. بسیاری از ما تحصیلات خود را با یک دیدگاه "خودمحورانه" آغاز می کنیم و انتظار داریم همه چیز تا حدودی با نیازها یا خواسته های ما ارتباط داشته باشد. ما حتی چنین تفاسیری را بر چیزهایی که می آموزیم تحمیل می کنیم و از یادگیری برخی چیزها اجتناب می کنیم زیرا در آن زمان مهم به نظر نمی رسند. آموزش و پرورش می تواند این دیدگاه را گسترش دهد و ما را تشویق کند که خودخواهی های خود را کنار بگذاریم و به طور عینی حقایق و تفاسیر را ارزیابی کنیم. ما متوجه می شویم که صرف نظرات شخصی بدون پشتوانه در یک بحث آکادمیک هیچ ارزشی ندارد. ما یاد می گیریم که اعتبار حقایق و ایده هایی را که ممکن است دوست نداشته باشیم ، تشخیص دهیم. ما می آموزیم که افراد دیگر و فرهنگ های دیگر ممکن است چیزها را متفاوت تفسیر کنند ، و این واقعیت شواهدی پیشینی بر اشتباه بودن آنها نیست. ما می آموزیم که جهان حول ما نمی چرخد ??و جهان اصلاً برای ما مهم نیست که ما وجود داریم یا چه می کنیم. آموزش می تواند به ما تواضع کند.
    تواضع. هر چقدر هم که بیاموزیم ، باید بدانیم که چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد و ممکن است برخی از آنچه "می دانیم" اشتباه باشد. به همین دلیل استکبار فکری یک فرد تحصیل کرده نیست. دانستن بسیاری از چیزها خوب است ، اما دانستن محدودیت های دانش فرد برای استفاده صحیح از آن ضروری است. بسیاری از اشتباهات کلاسیک تاریخ توسط افرادی انجام شد که بیش از حد از آنچه می دانستند و درک می کردند فراتر رفتند.

کار کنید تا تحصیل کنید ، نه اینکه فقط آموزش ببینید. راضی نباشید