تاریخچه شروع انجام پروژه به چه صورتی بوده است؟؟؟

ویلیام بی راجرز ، بنیانگذار انستیتوی فناوری ماساچوست (MIT) ، با مطالعه بهترین روشهای اروپا ، "پروژه" را در کارلسروهه و زوریخ کشف کرد و در سال 1865 ، اولین کسی بود که آن را به عنوان یک روش جدید آموزشی در در سال 1876 ، جانشین وی به عنوان رئیس MIT ، جان دی. رانکل ، متوجه عدم وجود مهارتهای دستی در دانش آموزان مهندسی خود شد و یک مدرسه هنرهای مکانیکی را برای رفع نقص تأسیس کرد. از همه مهمتر ، او مقدمه آموزش دستی به عنوان شاخه ای حیاتی از برنامه درسی مدارس مشترک را تبلیغ کرد و بنابراین ، در همان زمان ، زمینه را برای انتشار روش پروژه از بالا به پایین از کالج به مدرسه و در نهایت ، هموار کرد. مهد کودک. در طی چهار دهه بعد ، مربیان برجسته سه نوع متمایز از پروژه را ایجاد کردند که جذابیت و اهمیت خود را تا به امروز حفظ کرده اند.

مدل خطی که در سال 1879 توسط کالوین ام وودوارد ، استاد مهندسی مکانیک در دانشگاه واشنگتن و بنیانگذار اولین مدرسه آموزش دستی در سنت لوئیس ، ساخته شد ، از اصل اصلی تعلیمی پیروی می کند که آموزش موفقیت آمیز بودن باید از آسان پیشرفت کند. ، ساده و شناخته شده برای دشوار ، پیچیده و ناشناخته است. بنابراین در دبیرستان آموزش دستی کلاس های صنایع دستی و نقشه کشی مکانیکی در دو مرحله انجام شد. به دنبال "سیستم روسی" ، دانش آموزان در ابتدا الفبای ابزار و تکنیک ها را با گذراندن یک سری تمرینات اساسی آموختند ، سپس برای انجام "پروژه ها" وقت گرفتند. وودوارد این پروژه ها را به عنوان تمرین های مصنوعی در نظر گرفت. مهارتهایی که دانش آموزان قبلاً بصورت منزوی و تحت نظر معلم فرا گرفته بودند ، اکنون آنها را در متن و به صورت خود به کار می گیرند ، برای مثال ، با طراحی و ساخت قفسه های کتاب ، ابزارهای آتش نشانی یا ماشین های بخار. به این ترتیب ، آموزش بصورت سیستماتیک از اصول به کاربردها ، یا - به قول وودوارد - از "دستورالعمل" به "ساخت" پیشرفت کرد. در اواخر سال چهارم ، دوره آموزش دستی با آنچه او "پروژه فارغ التحصیلی" خواند ، به پایان رسید.

الگوی جامع ارائه شده توسط چارلز آر ریچاردز ، استاد آموزش دستی در کالج معلمان ، دانشگاه کلمبیا ، نیویورک ، و تحت تأثیر مفهوم مشاغل فعال فروبل و دیویی ، در حدود 1900 ارائه شد ، یک سیستم آموزش و ساخت متوالی وودوارد را با یک سیستم تلفیقی جایگزین کرد سیستم "کل طبیعی" به طوری که دانش آموزان بتوانند با هم کار کنند و بلافاصله در برنامه ریزی و اجرای پروژه شرکت کنند. به پیشنهاد معلم ، دانش آموزان مدرسه ابتدایی هوراس مان تصمیم گرفتند به عنوان مثال معبد یونان را بازسازی کنند. با برنامه ریزی این پروژه و کسب مهارت های لازم ، هر کودکی از ستون ، ستون و یک شیروانی از خاک رس و همچنین بخشی برای پایه ها ، دیوار و سقف ساخته است. با ارزیابی نتایج ، دانش آموزان بهترین کارها را انتخاب کردند ، آنها را در گچ ریختند و در معبدی به طول سه یارد قرار دادند. به گفته ریچاردز ، دانش آموزان انگیزه این واقعیت را داشتند که آنها به روشی معنادار همکاری می کردند و در لحظه مناسب دانش و مهارت لازم برای رسیدن به هدف خود را به دست می آوردند. در نتیجه ، "دستورالعمل" - مانند وودوارد - قبل از پروژه نبود ، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از "ساخت" بود.

الگوی جهانی که توسط ویلیام اچ. کیلپاتریک از کالج معلمان کلمبیا در مقاله معروف جهانی خود "روش پروژه" در سال 1918 تبلیغ شد ، این پروژه را به عنوان یک "اقدام هدفمند دلچسب" تعریف کرد. کودکان هر کاری را انجام می دادند ، به شرطی که این کار را با هدف انجام دهند ، این یک پروژه بود. هیچ جنبه ای از زندگی ارزشمند نباید کنار گذاشته شود. از نظر کیلپاتریک ، این پروژه یک روش خاص محدود به آموزش دستی و مراحل خاصی از آموزش نبود ، اما یک روش کلی بود که می تواند همیشه در همه موضوعات استفاده شود ، و شامل همه انواع رفتار و یادگیری ، از ساخت لباس ، حل یک مسئله ریاضی و نوشتن نامه برای حفظ شعر ، تماشای غروب خورشید و گوش دادن به سوناتا. جدا از خواندن ، نوشتن و حساب ، هیچ برنامه درسی تعیین شده ای وجود نداشت و کار پروژه حتی به انجام فعالانه هم احتیاج نداشت. کودکانی که درام ارائه می کردند ، همانند آن کودکانی که در تماشاگران نشسته بودند و از بازی لذت می بردند ، یک پروژه را تحقق بخشیدند. در حالت ایده آل ، این پروژه توسط خود دانش آموزان پیشنهاد و اجرا می شد ، یعنی بدون هیچ کمکی از طرف معلم. زیرا فقط اگر دانش آموزان "آزادی عمل" داشته باشند و "تمرین را با رضایت" انجام دهند ، می توانند اعتماد به نفس ، اعتماد به نفس ، خودکارآمدی خود را افزایش دهند و توانایی خود را برای شروع ، برنامه ریزی ، اجرا و قضاوت - توانایی های Kilpatrick افزایش دهند اعتقاد بر این است که برای حفظ و پیشرفت دموکراسی ضروری است.

شکست کیلپاتریک و مأموریت دموکراتیک آمریکا

از همان ابتدا ، مدل سوم - برخلاف دو مدل اول - به شدت در میان مربیان محافظه کار و همچنین مترقی مورد مناقشه قرار گرفته است.